عزیزانی که تمایل دارند در اجر اخروی روضه خوانی برای اهل بیت علیهم السلام شریک باشند و ما را جهت تامین هزینه های جاری سایت، تایپ مجالس روضه و... یاری فرمایند می توانند از طریق آیکونهای ذیل اقدام نمایند.

ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا/ مقتل

امام حسین (علیه السلام) دو منزل مانده به کوفه با حرّ بن یزید که هزار سوار داشت بر خورد نمود ،

امام به حر فرمود : آیا همراه ما هستی یا علیه ما ؟ حر جواب داد : بلکه علیه شما هستم ای اباعبدالله.

حضرت فرمود : لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
سپس بین آن حضرت و حر سخنانی رد و بدل شد تا آنجا که امام (علیه السلام) به حر فرمودند : پس حال که شما بر خلاف آنچه به ما نوشته اید و فرستادگانتان برای ما آورده اند می باشید ، ما به همان جایی که از آن آمده ایم برمی گردیم .

اما حر و یارانش از مراجعت امام ممانعت کردند و حر گفت : یابن رسول الله شما راهی را انتخاب کنید که نه به کوفه برسد و نه به مدینه ، تا من هم نزد عبید الله بن زیاد عذری داشته باشم و بگویم که ازراه دیگری رفته ای.

حضرت به سمت چپ به طرف محلی به نام عَذیبُ الهِجانات حرکت نمود نامه عبید الله به حر رسید که در آن نامه او را سرزنش نموده و به او دستور داد بر امام (علیه السلام) سخت بگیرد.

حر و یارانش خود را بر امام (علیه السلام) رساندند و از ادامه راه حضرت مانع شدند.

امام به او فرمود : آیا تو نگفتی که ما راهمان را عوض کنیم؟

حر گفت بله ، ولی نامه امیر عبد الله به من رسید که در آن به من دستور داده است بر تو سخت بگیرم و بر من جاسوسی گماشته تا دستوراتش را انجام دهم.

در این هنگام امام بین اصحابش ایستاد و خطبه ای خواند و در آن فرمود :

اِنَّهُ قَد نَزَلَ بِنا مِنَ الاَمرِ ما قَد تَرَون، وَ اِنَّ الدُنیا قَد تَغَیَّرَت وَ تَنَکَّرَت وَ اَدبَرَ مَعرُوفُها وَ استَمَرَّت حَذَّاءَ وَ لَم یَبقَ مِنها اِلّا صَبابَه کَصَبابَهِ الاِناءِ وَ خَسیسُ عَیش کَمَرعَی الوَبیل اَلا تَرَونَ اِلَی الحَقِّ لا یُعمَلُ بِه وَ اِلَی الباطِلِ لا یُتَناهی عَنه فلیَرغَبَ المُومِنُ فی لِقاءِ رَبِّه مُحِقّا فَاِنِّی لا اَرَی المَوتُ الّا سَّعادَه وَ الحَیاه مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَما

پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر جدش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

آنچه بر من وارد شده است را دیده اید و بدرستیکه دنیا تغییر کرده و رو برگردانده است و خوبیهایش پشت نموده و بدیهایش باقی مانده است و از آن چیزی باقی نمانده مگر قطراتی مثل قطرات باقی مانده در ظرفی و زندگی پستی مانند چراگاهی بی حاصل آیا نمی بینید که به حق عمل نمی گردد و از باطل جلوگیری نمی شود پس مومن مستحق (و سزاوار) است که (در چنین شرایطی) بسوی ملاقات پروردگارش بشتابد ، پس من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ظالمان را جز نکبت (و بدبختی) .

زهیر بن قین ایستاد و به یاران خود گفت شما سخن می گویید یا من بگویم؟ گفتند : شما سخن بگو. پس حمد و ثنای الهی را بجا آورد و خطاب به امام عرض کرد : ای هدایت یافته الهی یابن رسول الله ما سخنان شما را شنیدیم بخدا اگر دنیا برای ما باقی ماندنی بود و در آن جاودان می ماندیم و با یاری و همراهی شما آن نعمتها و موهبتها را از دست می دادیم باز همراهی و مبارزه در رکاب تو را بر همه آن ترجیح می دادیم.

امام علیه السلام در حق وی دعا فرمود.

نافع بن هلال جبلی بپا خاست و عرضه داشت : … بخدا قسم ما از قضا و قدر الهی لحظه ای به خود بیم راه نمی دهیم و از دیدار خدای خود ناراحت نیستیم و بر تصمیم خود باقی هستیم و با دوستان تو دوست و با دشمنان تو دشمنیم.

بعد بریر بن خضیر ایستاد و عرض کرد : یابن رسول الله خداوند به ما منت نهاده که در رکاب شما بجنگیم و در راه دفاع از تو بدنمان قطعه قطعه شود تا جدت روز قیامت شفاعتمان کند مردمی که فرزند دختر پیامبرشان را بقتل برسانند روی رستگاری نخواهند دید ، وای بر آنان چگونه خداوند را ملاقات خواهند کرد ، اُف برآنها آن روز که با غم و اندوه و آه و فغان بسوی آتش جهنم کشیده می شوند.

بعد حضرت فرزندان و برادران و اهل بیت خود را جمع کرد ، پس به آنها نگاهی کرد و ساعتی گریست سپس فرمود :

اَلّلهُمَّ إِنّا عِترَه نَبیکَ مُحمد وَقَد أَخرَجنا وَطَرَدنا وَأَزعَجنا عَن حَرَمِ جَدّنا وَتعَدت َاُمَیّه عَلَینا اَلّلهُمّ فَخُذ لَنا بِحَقّنا ، وَانصُرنا عَلى القَومِ الظالَمین. خدایا ما خاندان پیامبر توایم که ما را اخراج کردند و از خود دور نمودند و از حرم جدمان جدا کرده و بنی امیه به حق ما تجاوز نمودند ، و ما را بر قوم ظالم یاری فرما.

سپس رو به اصحاب فرمود :

الناس عبید الدنیا والدین لعق على ألسنتهم یحوطونه ما درت معایشهم فإذا محصوا بالبلاء قل الدیانون. مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست تا وقتی گرد آن می گردند که زندگیشان دایر باشد پس آنگاه که به امتحان دچار میگردند (معلوم میگردد که دین داران کمند).

سپس حضرت بر خواست و سوار شد و حرکت نمود و هر مسیری را که انتخاب می فرمود حر و یارانش مانع می شدند تا اینکه روز دوم محرم به کربلا رسیدند وقتی به کربلا رسیدند مرکب حضرت ایستاد و قدم از قدم بر نداشت امام پرسید : نام این سرزمین چیست؟ جواب دادند : کربلا (طبق بعضی روایات حضرت پرسید : آیا نام این سرزمین کربلاست؟) امام فرمودند : اَلّلهُمّ اِنِّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَربِ وَ البَلا

خدایا من از اندوه و بلا به تو پناه می برم    سپس فرمود :

هذا مَوضِعُ کَرب وَ بَلاء ،قفوا ولاترحلوا اِنزِلوا ، هاهنا والله مناخ رکابنا ، هاهُنا وَاللهِ مَحَطُ رِحالِنا وَ مَسفَکُ دِمائِنا ، وَهاهنا والله قتل رجالنا و هاهنا والله ذبح اطفالنا و هاهنا والله تزار قبورنا (هاهُنا مَحَل قُبورِنا) وَ هاهُنا وَاللهِ مَحَلُّ سَبیِ حَریمِنا ، بِهذا التربه وعدنی (حَدَثَنی) جَدی رَسولِ الله صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَاله (و لا خلف لقوله)

اینجا جایگاه اندوه و بلاست ، توقف کنید و حرکت نکنید ، فرود آیید ، بخدا قسم اینجا محل نزول از رکاب است (یعنی پیاده شدن از مرکب) بخدا قسم اینجا محل اقامت و ریختن خونهای ماست و بخدا قسم اینجا محل کشته شدن مردان ماست و بخدا قسم اینجا محل ذبح شدن اطفال ماست و بخدا قسم اینجا محل زیارتگاه شدن  قبور ماست (اینجا محل قبور ماست) و بخدا قسم اینجا محل شکستن حرمت ماست ، و به این خاک جدم رسول خدا به من وعده داده (چنین به من خبر داده) است ( که قول او خلاف نمی شود).

همه اهل بیت و اصحاب در آنجا فرود آمدند و حر و لشکریانش نیز در آن نزدیکی خیمه زدند.


منابع :

موسوعه کلمات امام حسین (ع) ( لجنه الحدیث فی معهد باقر العلوم ) ص ۴۵۶.

تفسیر نور الثقلین(شیخ حویزی)ج۴ ص۲۲۱.

لهوف (سید بن طاووس) ص۴۹.

مناقب آ? ابی طالب(ابن شهر آشوب) ج۳ ص۲۴۷.

ذوب النضار(ابن نما حلی) ص۳۰.

بحار الانوار (علامه مجلسی) ج۴۴ ص ۳۸۳.

العوالم الامام حسین (ع) (شیخ عبد الله بحرانی) ص۲۳۴.

اعیان الشیعه ( سید محسن امین) ج۱ ص ۵۹۸.

کتاب الفتوح (احمد بن اعثم کوفی) ج ۵ ص ۸۴.

طالب السوول فی مناقب آل الرسول(محمد بن طلحه شافعی) ص ۴۰۰.

کشف الغمه (ابن ابی الفتح اربلی) ج۲ ص ۲۵۷.

الفصول المهمه فی معرفه الائمه(ابن صباغ) ج۲ ص ۸۱۵.

کربلا الثوره و المسماه ( احمد حسین یعقوب )ص ۲۶۱.

من اخلاق الامام حسین (ع) (عبد العظیم مهتدی بحرانی) ص ۱۹۴.

موسوعه شهادت معصومین (لجنه الحدیث قفی معهد باقر العلوم) ج۲ ص۱۶۳.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.